هوای بارانی

در زندگی طوری باش که آنانکه خدا را نمی شناسند ،تورا که می شناسند خدا را بشناسند

هوای بارانی

در زندگی طوری باش که آنانکه خدا را نمی شناسند ،تورا که می شناسند خدا را بشناسند

هشت رمز موفقیت

همه اش از یک روز در هواپیمایی که مرا هفت سال پیش به تی.ای.دی (شرکت بزرگ امریکایی که به اختصار تد تلفظ می شود) می برد، شروع شد. در صندلی کنار من دختر دانش آموزی دبیرستانی از یک خانواده به راستی فقیر نشسته بود که می خواست زندگی اش را بسازد و از من پرسش ساده یی داشت. او پرسید: "چه چیزی به موفقیت منجر می شود؟"  من به واقع احساس بدی داشتم، چرا که نمی توانستم پاسخ خوبی به او بدهم. بنابراین، از هواپیما که پیاده شدم، رفتم به تی.ای.دی و با خودم گفتم من وسط اتاقی پر از آدم های موفق هستم. چطور است که از آن ها بپرسم چه چیزی باعث موفقیت شان شده است و آن را به جوانان منتقل کنم. حالا، هفت سال بعد و پس از 500 مصاحبه، می خواهم به شما به گویم که رموز موفقیت کدامند:
ریچارد سینت جان

اشتیاق"اشتیاق محرک من است."
 فریمن تاماس-طراح اتومبیل و صنایع


کار"همه اش سخت کوشی است. هیچ چیز آسان به دست نمی آید. اما یک دنیا لذت می برم."
روپرت مورداک-مالک و مدیر اجرایی نیوز کرپ (بزرگترین شرکت رسانه های گروهی در جهان).

مهارت
"برای موفقیت در یک امر در آن خوب کنجکاو شو و به مهارت برس."
الکس گاردن- توسعه دهنده انواع بازی های کامپیوتری.

تمرکز"فکر می کنم همه اش به این مربوط می شود که فقط روی یک کار تمرکر کنی."
نورمن جه ویسون-فیلم ساز

هل دادن"خودتو جسما و روحا هل بده. باید خودتو هل بدی، هل بدی، هل بدی."
دیوید گالو-دریاشناس

خدمت"باعث افتخار بود که به عنوان یک پزشک خدمت کردم."
شروین نولاند-پروفسورجراح، دانشگاه ییل

ایده ها"ایده یی داشتم. تاسیس اولین شرکت نرم افزار رایانه ایی."
بیل گیت- موسس و رئیس هیات مدیره ماکروسافت

پافشاری"پافشاری دلیل اول موفقیت ماست."
جو کراز- موسس شرکت اکسایت

یک منظومه شمسی جدید با شش سیاره رصدشد

تلسکوپ فضایی کپلر یک منظومه شمسی جدید با شش سیاره را رصد کرد.
 
به گزارش واحد مرکزی خبر، دانشمندان سازمان ملی هوا و فضای آمریکا (ناسا) از رصد یک منظومه شمسی جدید با شش سیاره به دور آن بوسیله تلسکوپ فضایی کپلر خبر دادند.

جک لیاسور از دانشمندان ناسا در این باره گفت: ما با مشاهده این منظومه جدید به شدت هیجان زده شدیم و این منظومه با شش سیاره آن که با فاصله نزدیک به دور خورشید آن در حال گردش هستند به مانند یک جهان کوچک است.

دانشمندان ناسا این منظومه شمسی جدید را به خاطر اینکه تلسکوپ فضایی کپلر آنرا رصد کرده با نام کپلر 11 نامگذاری کردند.

آیا یافتن دوستان واقعی دشوار است؟

همشهری‌آنلاین: آیا یافتن دوستان واقعی دشوار است؟ وجود چه مواردی باعث صمیمیت بیشتر میان دوستان می‌شود؟

همه ما دوستانی داریم و طبعا به نوعی از دوستی‌هایمان لذت می‌بریم. بعضی از ما دوستان نزدیک و صمیمی داریم اما در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که چه مواردی باعث می‌شود که یک دوست به رفیقی حقیقی و واقعی تبدیل شود؟ چه جزئیاتی وجود دارد که یک دوست واقعی را از یک دوست معمولی جدا کرده و تفاوتش را برای ما آشکار می‌کند؟

رابطه دوستی یکی از مهم‌ترین روابطی است که ما در زندگی‌مان درصدد بهبود و پیشرفت آن هستیم. ممکن است یافتن دوست، کار بسیار آسانی باشد اما یافتن دوستی که در طول رابطه و در مواقعی که ما با سختی‌ها و مشکلاتی مواجه می‌شویم بخواهد و بتواند به کمکمان بیاید و در واقع یافتن یک دوست حقیقی، سخت است. حقیقت این است که با وجود داشتن پدر و مادر و اقوام، هنوز هم بسیاری از مردم برای گذراندن اوقات فراغت به دوستانشان وابسته هستند و بیشتر وقتشان را با دوستانشان می‌گذرانند.در اینجا به نقل داستان 2دوست صمیمی می‌پردازیم تا از آن نکات جالب توجه و آموزنده‌ای را به ذهن بسپاریم.

مایک و جان با یکدیگر بزرگ شده بودند و از دوران کودکی تا بزرگسالی دوستان بسیار نزدیکی به یکدیگر بودند. یک روز، بعد از برگشتن از مدرسه، آن دو به بحث و مناظره درباره اجتماع پرداختند. ناگهان بعد از اینکه بحث‌شان حسابی گرم شده بود، جان در یک لحظه عصبانی شد و سیلی محکمی به‌صورت مایک نواخت. مایک به دوستش جان خیره شد و سپس روی شن‌ها نوشت: «امروز بهترین دوست من، یک سیلی به من زد». بعد از نوشتن این جمله، آن دو نفر دوباره قدم‌زدن‌شان را از سر گرفتند. وقتی که می‌خواستند از روی رودخانه‌ای که بسیار پرآب بود عبور کنند، ناگهان مایک داخل آب افتاد. جان، بدون لحظه‌ای تردید و دودلی، داخل رودخانه پرید و مایک را نجات داد. بعد از آن، مایک روی یک تخته سنگ نوشت: «بهترین دوست من، مرا نجات داد».

جان متوجه نشد که چرا مایک این کارها را انجام می‌دهد، بنابراین از مایک پرسید: «چرا وقتی من به تو سیلی زدم، روی شن‌ها نوشتی اما وقتی تو را نجات دادم روی صخره نوشتی؟» مایک در پاسخ گفت: «دوست حقیقی باید کارهای اشتباهی که از بهترین دوستش سر می‌زند را فراموش کند ولی در عوض کارهای درست و مثبت دوستش را همیشه به یاد داشته باشد».

در اینجا پس از ذکر این مثال، به بیان 7مورد از خصوصیات دوست واقعی می‌پردازیم:

1- بهترین‌ها را برای شما ‌می‌خواهد؛ یک دوست واقعی همیشه بهترین آرزوها را برایتان دارد. اگر او دریافت که شما در زندگی‌تان شخص موفقی هستید و اهدافتان در حال پیشرفت و موفقیت است، حتما از شما حمایت خواهد کرد.

2- پشتیبان شماست؛ اگر شما هم‌اکنون با یک مشکل روبه‌رو شده‌اید، می‌توانید دوست واقعی‌تان را تشخیص دهید زیرا دوست واقعی سعی می‌کند که در این مواقع از درد و غم‌تان بکاهد و شما را از این جریان احساسی که در آن به سر می‌برید، بیرون آورد.

3- صداقت دارد؛ یک دوست واقعی کسی است که با شما صادق باشد و وقتی از او کمک خواستید، او حرفی نمی‌زند که شما را راضی و خوشحال کند بلکه او چیزی را خواهد گفت که فکر می‌کند به صلاح شماست. دوست حقیقی، شما را نصیحت می‌کند، در همه حال پشتیبان و حامی شماست و در مواقع مختلف به شما کمک می‌کند و شما را به راه درست و مثبت هدایت می‌کند.

4- در مورد شما قضاوت نمی‌کند؛ یک دوست واقعی همیشه حامی شماست. او شما را همین‌طور که هستید، قبول دارد و می‌پذیرد و هیچ‌گاه تلاش نمی‌کند که شما را تغییر دهد. او شخصیت شما را با تمامی موارد مثبت و منفی قبول دارد.

5- به حرف‌هایتان گوش می‌دهد؛ دوستانی وجود دارند که در مواقعی که همه چیز رو به راه است با شما می‌مانند اما وقتی که شما با یک مشکل روبه‌رو می‌شوید، آنها ناپدید می‌شوند و در حل کردن مشکل شما هیچ کمکی نمی‌کنند؛ برعکس دوست واقعی کسی است که وقتی دید که شما با مشکل مواجه شده‌اید، دست کمک و یاری به سوی شما دراز کند.

6- شما را جزئی از زندگی‌اش قرار می‌دهد؛ یک دوست واقعی، شما را به بقیه دوستانش به‌خصوص خانواده‌اش معرفی می‌کند و شما را جزئی از زندگی‌اش می‌داند. در واقع شما یک نعمت یا موهبت الهی در زندگی او هستید.

7- رازدار شماست؛ یک دوست واقعی نقاط ضعف شما را بروز نمی‌دهد و رازدار شماست. رازهایتان را فاش نمی‌کند و برای شما حقه و کلکی سوار نمی‌کند. یکی از اهداف دوستی این است که به حریم و خلوت یکدیگر احترام بگذارید. یک دوست واقعی به این مهم عمل کرده و پشت‌سرتان غیبت نمی‌کند.

همیشه به یاد داشته باشید «کسی که یک دوست وفادار بیابد، یک گنج پیدا کرده است»

این ۸ روش را برای بهبود کارایی مغز در ادامه مطلب از دست ندهید. ‏

این ۸ روش را برای بهبود کارایی مغز در ادامه مطلب از دست ندهید. ‏

‏سودوکو بازی کنید: ‏ این بازی است که ژاپنی‌ها خیلی به آن علاقه دارند اما در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد. سودوکو یک جور نرمش برای مغز است. می‌توانید قبل از شروع به درس خواندن کمی سودوکو بازی کنید تا ببینید چقدر به درس خواندنتان کمک می‌کند. ‏
‏در کنار آن سودوکو به افزایش مهارت‌های شما در حل مساله کمک بزرگی می‌کند. پیدا کردن بازی‌اش هم ساده است. از مجلات و نسخه موبایل گرفته تا نرم افزاهای سودوکو و ‏ نسخه انلاین ‏ و فیس بوکی‌اش. ‏

‏ هر روز چیز جدیدی یاد بگیرید: ‏ یادگیری روزانه در هر سن و مقطعی که باشید کمک بزرگی در جهت بالا بردن توانایی‌های مغز می‌کند. در کنار آن می‌توانید هر روز یک مقاله از ویکی پدیا را به صورت اتفاقی انتخاب و مطالعه کنید. ‏

‏‏ریاضیات را فراموش نکنید: ‏ شاید شما هم مانند من خاطرات خوبی از ریاضیات در دوران مدرسه نداشته باشید. اما باید بدانید که پرداختن به ریاضیات هرچند بسیار کوتاه، کمک بزرگی به مغز است. کافی است در روز فقط چند دقیقه روی یک مساله ساده ریاضی کار کنید. شاید حتی یک دقیقه هم کافی باشد. ‏

‏می توانید یک جمع و تقریق ساده روی کاغذ بنویسید و در یک دقیقه حل‌اش کنید. به همین سادگی. ‏

‏‏بنویسید: ‏ آیا می‌دانستید نوشتن کمک بزرگی به مغز می‌کند؟ وقتی می‌نویسید قدرت ذهن شما در یادگیری بسیار بیشتر می‌شود. در کنار آن گفته می‌شود که نوشتن با قلم تاثیر بیشتری نسبت به تایپ کردن دارد. به هر حال نکته مهم این است که دست به قلم شوید و شروع به نوشتن کنید. این می‌تواند نوشتن برای یادگیری دروس مدرسه و دانشگاه باشد یا اینکه یک وبلاگ برای نوشتن خاطراتتان ایجاد کنید. هر دوی آن‌ها به مغزتان کمک می‌کند. ‏

‏به دیگران یاد بدهید: ‏ وقتی در وضعیت معلم بودن قرار می‌گیرید و قرار است چیزی را به دیگران یاد بدهید مغزتان فعال‌تر از همیشه عمل می‌کند و اطلاعات را خیلی بهتر طبقه بندی می‌کند. ضمن اینکه تدریس کردن به افزایش حافظه هم کمک موثری می‌کند. بنابراین با یاد دادن به دیگران، هم به آن‌ها کمک کرده‌اید و هم به خودتان. ‏

برای خودتان قصه بگویید: ‏ این هم یک روش خوب است برای تمرین ذهن، خلاقیت و به افزایش حافظه هم کمک می‌کند. قصه گفتن سبب می‌شود که مغز روی نکات مهم تمرکز بیشتری پیدا کند. جالب است بدانید که قصه گویی به عنوان یکی از روش‌های درمانی بیماری آلزایمر به کار می‌رود. ‏

‏‏ مدیتیشن: ‏ اگر در زندگی و کار استرس زیادی دارید مدیتیشن به شما کمک می‌کند تا فشار آن‌ها را کم کنید. با این کار به مغزتان آرامش می‌دهید و اجازه می‌دهید همچنان قدرت خلاقیت‌اش را حفظ کند. ‏

‏ورزش و تغذیه مناسب: ‏ ضرب المثل مغز سالم در بدن سالم را که شنیده‌اید؟ تا فعالیت بدنی مناسب نداشته باشید و در کنارش به تغذیه خودتان اهمیت ندهید نمی‌توانید روی یک مغز با کارایی عالی حساب باز کنید. اسیدهای چرب امگا ۳ یکی از مواد مهم برای بالا نگهداشتن کارایی‌شناختی مغز هستند. کجا یافت می‌شوند؟ در ماهی‌ها به خصوص ماهی‌های ساکن آب‌های سرد و در مغز دانه‌ها به خصوص گردو و روغن آن. مصرف ویتامین‌های گروه B و اسید فولیک هم مغز شما را خوشحال می‌کند. آن‌ها را در سبزیجات و مرکبات پیدا خواهید کرد. ‏

منبع: narenji

غمگینید

خبر آنلاین: احساس شادمانی می‌کنید؟ غمگینید؟ بی‌حوصله شده‌اید و یا انجام هر کاری مدت‌ها زمان از شما می‌گیرد؟ فکر می‌کنید چه دلیلی دارد؟ شرایط محیطی؟ استرس؟ ارتباط با اطرافیان؟ مسائل مالی؟ یا شاید ژنتیک و تجربه‌های کودکی؟خب، در واقع همه این عوامل می‌توانند در حالت خلقی، روانی و در نتیجه رفتار شما موثر باشند. اما ‌به جز دلایل واضحی که در شادی،‌ غم یا بی‌حوصلگی و سایر حالتهای روان‌شناختی شما موثر هستند، شاید باید به دنبال رد یک عفونت یا ویروس‌های عامل بیماری‌هایی هم باشیم که شما درکودکی به آن‌ها مبتلا نشده‌اید!

ماجرا از این قرار است:‌ تا پیش از این، دانشمندان بر این باور بودند که سیستم عصبی و مغز انسان از سیستم ایمنی بدن مجزا است و به اصطلاح دو دنیای کاملا جدا هستند. اما به گزارش نیوساینتیست، مطالعات جدید نشان می‌دهند که سیستم ایمنی و عواملی که آن را تحریک می‌کنند، می‌توانند روی خلق، ‌حافظه و توانایی یادگیری ما موثر باشند. برخی رفتارهای غیرمعمول مثل علائم وسواس، ‌ممکن است نتیجه یک عفونت یا آلودگی باشند. حتی ممکن است سیستم ایمنی در شکل‌دهی پایه‌های شخصیت ما دست داشته باشد،‌ مثلا تعیین کند که تا چه حد فردی مضطرب یا تکانشی باشیم. خبر خوب این که کشف این ارتباط بین سیستم عصبی و سیستم ایمنی بدن، ممکن است به راه‌های درمان تازه‌ای برای اختلالاتی مانند افسردگی یا تیک منتهی شود.

این تغییر فوق‌العاده بزرگی در نوع فکر کردن به اختلالات روانی است. تا همین چند وقت پیش تصور غالب این بود که  موانع خونی مغزی،‌ سیستم عصبی را از سیستم عصبی جدا نگه می‌دارند. گفته می‌شد که سلول‌های دیواره‌های رگ‌های خون‌رسان مغزی  آن‌قدر به هم نزدیکند که اجازه نمی‌دهند پروتئین‌ها و سلول‌ها به مغز وارد بشوند. و حالا ناگهان تمام این باورها بی‌اساس از آب درآمده‌اند! حالا معلوم شده که نه تنها آنتی‌بادی‌ها و مولکول‌های نشان‌دارشده، بلکه حتی سلول‌های ایمنی هم می‌توانند وارد مغز شوند و تاثیراتی بزرگ را به دنبال داشته باشند. عجیب‌تر این که حتی لازم نیست سلول‌های ایمنی واقعا به مغز برسند تا تاثیر خود را بگذارند. پس چه‌طور حالات روانی ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند؟